کیش -آبان ۱۳۹۰

ما پنجشنبه ساعت ۱۲ پرواز داشتیم . ۱۰ دقیقه به ۱۲ با استرس و اضطراب رسیدیم فرودگاه و تازه فهمیدیم ۴۵ دقیقه تاخیر داره , اما در کل پرواز خوبی بود و راحت بودیم . هتل هم بسیار خوب و تمیز بود و من وسواسی رو کاملا راضی کرد . ناهار رو در هتل خوردیم و چون کل بازارها تا ساعت ۵ تعطیلند کمی استراحت کردیم و وسایلمون رو جابجا کردیم . از غرفه گردشگری مستقر در هتل راهنمایی خواستیم که شب رو چطور بگذرونیم که ایشون گفتن چون امشب شب شهادته هیچ رستورانی موسیقی نداره و بهتره برین کمی بازار رو بگردین.

 من هم که عهد کرده بودم پاساژگردی نکنم ! بنابراین رفتیم کنار ساحل و پسرک پرید تو آب ! البته من به عنوان مادر نمونه یادم بود که مایو براش بردارم و ایضا لباس اضافه ! چون سابقه شو می دونم … کلا پسر من وقتی آب می بینه انگار هیپنوتیزم میشه . نه چیزی می شنوه و نه می بینه ! مثل مسخ شده ها فقط راست دماغشو می گیره میره تو آب ! به خاطر همین همیشه لباس براش برمیدارم و مشکلی پیش نمیاد .

حدود ۲ ساعت لب ساحل نشسته بودیم . آرامش عجیبی داشت … و درعین خلوتی امنیت فوق العاده بود .من با خیال راحت کشف حجاب کردم و موهامو به دست نسیم نوازشگر دریا سپردم . تجربه حس پیچیدن باد لابلای موها جزو آرزوهای همیشگی منه … می بینید که چه حسرتهای پیش پا افتاده و خنده داری دارن نسل ما …
ساحل برعکس ساحل شمال خیلی خیلی تمیز بود و راه رفتن روی شنها خیلی کیف داشت . البته در کیش شما خاک وایضا شن پیدا نمی کنید. کلا کیش یک مرجان غول پیکر مرده است که طی ۱ میلیون سال بوجود اومده واون چیزی هم که به عنوان شن ازش اسم می برم در واقع مرجان های پودر شده است که خیلی سفید و نرمند …

همه اینها یه طرف , تصویری که تو عمق تاریکی شب دیدیم یه طرف … حدود ۲۰۰۰ تا مرغ دریایی روی سیم های بکسلی که از وسط دریا رد میشد نشسته بودن و همهمه می کردند . صداشون نه تنها آزاردهنده نبود که خیلی هم آرامش بخش بود … یه چیزی مثل ذکر گفتن مدام … منظره بدیعی بود اون همه مرغ سپید رنگ توی انبوه تاریکی دریا … متاسفانه من دوربین حرفه ایم رو همراه نبرده بودم و با دوربین دیجیتال معمولی هم نمی شد ازشون عکس گرفت وگرنه تصویر محشری می شد …

 شام هم رفتیم رستوران میرمهنا که یه رستوران قدیمی ساحلیه و خوب , خیلی با کلاس نیست اما غذای خوبی داره . من و پسرک میگو پفکی خوردیم و همسر ماهی شیر سرخ شده و البته غذا خوب بود و نسبتا برای همچین رستورانی گران . جمعا برای این ۳ پرس غذا و نوشابه ۷۵ تومان پرداخت کردیم .

برای روز دوم هم بلیط پارک دلفین رو گرفتیم و برای آخر شب هم کشتی گردشی آرتمیس . برنامه کشتی مون که رایگان بود و هدیه تور بود . اما پارک دلفین نفری ۴۵ تومن بود که اولش فکر کردیم یه خورده قیمت بالاست ولی بعد از اینکه رفتیم فهمیدیم واقعا ارزنده است و اگه ۱۰۰ تومن هم بشه دوباره خواهیم رفت . از اونجا که پارک دلفین ساعت  ۵/۳ باز میشد صبح بیکار بودیم . بعد از خوردن صبحانه رفتیم پاساژ پردیس ۲ . کمی گشتیم و من یکی دو تا سوغاتی خریدم و ناهار هم رفتیم فودلند . همسرجان و پسرجان غذای آمریکایی خوردند و من کباب عربی خوردم با سالاد تبوله . کیفیت غذا عالی بود ولی قیمتها نسبت به تهران حدود ۵۰ درصد گرونتر بود که البته با توجه به موقعیت کیش طبیعی است .چون کیش هیچگونه کشاورزی و دامداری نداره و همه چیز به این جزیره زیبا باید وارد بشه که بالطبع هزینه ها رو به طور چشمگیری افزایش میده . برای این ناهار هم حدود ۵۰ تومن پرداختیم .

ساعت ۳ هم رفتیم هتل که بیان دنبالمون بریم پارک دلفین . ما بلیط پکیج کامل گرفته بودیم و گردشمون شامل ۴ برنامه بود . برنامه اول بازدید از باغ پرندگان بود . به پای پارک پرندگان اصفهان نمی رسه ولی قسمت برکه درناها و فلامینگوها خیلی زیبا بود و البته بسیار بوگندو ! بعد توسط راهنمایان خوشجل موجل راهنمایی شدیم به طرف سالن برنامه کلاسیک شو که در واقع یه جور نمایش آکروباتیک بود که چند تا جوانک روس اجراش می کردن به اضافه کمی شعبده بازی و دلقک بازی . ما هم که توقع سیرک دوسولی نداشتیم ! بدک نبود و پسرکم خیلی لذت برد .

 بعد رسیدیم به جذابترین قسمت ماجرا : نمایش دلفینها ! سالن بزرگی بود با یک استخر بزرگ و تمام برنامه رو مربی های ایرانی با دلفینها اجرا می کردن . مجری خوبی هم داشت و کلی ما رو خندوند . نمایش هم برای یک پارک ایرانی در حد عالی بود . البته من کشور دیگه ای همچین برنامه ای ندیدم و نمی تونم مقایسه اش کنم . اما با توجه به اندک عقل باقیمونده حدس می زنم که بسیار خوب بود . یکی از دلفینها هم نقاش تشریف داشت و یک تابلوی غروب دریا کشید که همونجا طی یک مزایده به مبلغ۱,۳۵۰,۰۰۰ تومان فروخته شد !

برنامه عکس با دلفین هم داشتند که برای هر عکس ۳۰ هزار تومن می گرفتند و همسرجان بلیطش رو گرفت و ما رفتیم یک عکس هم با جناب آقا یا سرکار خانوم دلفین گرفتیم ! البته ایشون از آب اومده بودن بیرون و لازم نبود ما بریم پیششون ! چون اسلام شدیدا به خطر می افتاد ! ما رفتیم پهلوش نشستیم و یه کمی هم نوازشش کردیم و یک دو سه , چیلیک ! عکس رو هم شب ارسال کردن به رزوشن هتل . زیاد از عکس خوشم نمیاد . دلفین بیرون از آب شبیه دلفین مرده است . هرچند چشماش باز باشه اما در وهله اول آدم فکر می کنه مرده است .اما خوب به هر حال می ارزه که آدم یادگاری داشته باشه از دلفینها … فایلش رو که ندارم اما از روی عکسه یکی می گیرم میذارم ادامه مطلب .

آخرین برنامه هم پرشین شو بود . قسمت اولش اجرای موسیقی پاپ و مجری بانمک و یه خورده بامزه بازی بود که خیلی خندیدیم و قسمت دومش هم اجرای موسیقی کلاسیک بود با نوازندگی پیانو و یه جور ساز اسپانیایی . یک آقای به زحمت ۴۰ کیلویی بود که هم پیانو می نواخت و هم آهنگهای کلاسیک ایرانی رو می خوند و حنجره اش در حد خدا بیامرز محمد نوری بود !!! هنوز هم باورم نمیشه این صدا از اون هیکل بیرون میومد !

از اونجا هم سریع تاکسی گرفتیم برای بندرگاه که برسیم برای کشتی آرتمیس . ایشون یک کشتی حدودا ۲۰ ساله بودن که طبقه اولش حالت رستوران داشت با یک سن کوچک اجرای موسیقی زنده . خواننده علی افشین بود که چند سال پیش یه کلیپ هم داده بود بیرون . با یک نوازنده سینتی سایزر که همه رقم سازی رو اجرا می کرد و وظیفه آهنگ نوازی با اون بود . طبقه دوم هم در واقع حالت عرشه داشت و دور تا دورش رو با طناب سبز تاب بازی بچه ها ! طناب کشی کرده بودن که مثلا کسی تو آب نیفته . از اونجا که شب بود هیچی غیر از چراغهای جزیره معلوم نبود ! اما نسیم خنکی از دریا می وزید که بدک نبود .

اما برنامه اجرای موسیقی خوب بود . خواننده مجلس گرم کن بود و خیلی انرژیک بود . کلی دست زدیم و خوندیم و خودمون رو نشسته تکون دادیم . برنامه کشتی رو با شام گرفته بودیم که خوب خیلی اشتباه کردیم . شام کشتی به دردنخور بود و ما مطلقا دست نزدیم . و از کافی شاپ بستنی و کیک و قهوه سفارش دادیم و با اونا سیر شدیم. به جای قهوه هم نسکافه بهمون دادن البته .

این برنامه روز جمعه و در واقع روز دوم سفرمون بود . خیلی فشرده بود و خسته مون کرد . اما خیلی هم بهمون خوش گذشت . من توصیه ام اینه که برای یک روزتون برنامه پارک دلفین رو بذارید فقط . پارک رو هم با شام بگیرید و به جای ۴۵ تومن ۶۰ تومن پرداخت کنید ولی تا آخر شب تو همون مجموعه باشید و برنامه دیگه ای نچینید برای خودتون. چون خیلی خسته خواهید شد .

برنامه کشتی گردشی آرتمیس رو که اکثر تورها به عنوان هدیه میدن رو هم از دست ندین . شامش رو اگه هوس دل درد کردین بخورین . البته هزینه شام رو جدا ازتون می گیرن ولی توصیه می کنم نکنید این کار رو . قبلش با خیال راحت بروید یک فست فود و شام بخورید و بعد برید . چرا میگم فست فود , چون برنامه رستورانها از ساعت ۱۰ شب تازه موسیقی شون شروع میشه و شما چه برای موسیقی بمونید یا نه , هزینه رو ازتون می گیرن . در حالی که شما باید ساعت  ۵/۱۰ شب خودتون رو به کشتی برسونید و خوب , چه کاریه که برای برنامه ای که ازش استفاده نمی کنید هزینه بپردازید ؟

توصیه دیگه ام در مورد استفاده از ترانسفرهای رستورانهاست . نکنید این کار رو . خودتون خیلی شیک تاکسی بگیرین و معطل مینی بوسهای رستورانها نشین . مینی بوسها البته خیلی شیک و خنکند , اما عموما شلوغند . سیستم حمل و نقل در کیش خیلی منظم و مرتب و به صرفه است . جلوی هر هتل و رستوران و مرکز خریدی تاکسی ها منتظر شما هستند و تقریبا هیچ وقت معطل نخواهید شد . هزینه تاکسی هم کورسی ۲۰۰۰ تومان بیشتر نیست و مسیرها هم اکثرا یک کورس محسوب میشن . شما خیلی راحت سوار کمری و سوناتا میشین و فقط ۲ تومن پرداخت می کنید .

فعلا برین ادامه مطلب عکسهای مرتبط رو ببینین تا بقیه شو بگم .

_________________________________________________________________

اینها عکسهای پارک دلفینهاست :

معرفی می کنم : آقای طاووس !

ببینید چه عکس هنری گرفتم ! ( آیکون خودشیفته !)

ایشون گوشه شال خودمه !

آقا یا خانوم دلفین و خانواده نصفه من !
( این رو از روی عکس چاپ شده گرفتم )

از بقیه قسمتهای پارک عکسبرداری ممنوع بود و داخل کشتی آرتمیس هم همچنین . کلا هر جا که نوازنده ای بود و خواننده ای , اجازه نمی دادند فیلم و عکس بگیریم .

سومین روز سفر من تصمیم اکید داشتم که صبح تا ظهر برم پلاژ بانوان و تنی به آب بزنم . صبح بلند شدم و چیتان فیتان کردم و وسایلم رو برداشتم رفتیم پایین صبحانه رو زدیم به بدن و من شاد و خوشحال اومدم غرفه گردشگری مستقر در هتل و پرسیدم که سرویس پلاژ کی حرکت می کنه ؟ در نهایت ناباوری شنیدم که به علت پاره ای تعمیرات تعطیلش کردن و همچنان تا دوشنبه هم تعطیله . انقدر توی ذوقم خورد که حد نداره . کلی دلم رو صابون زده بودم برای آبتنی . حقیقتش من شمال اصلا تو آب نمیرم و در بلاد کفر هم البته راحت نیستم . خلاصه که آرزوی شنا در آبهای تمیز خلیج فارس همچنان به دل من مونده … انقدر این آب تمیز و شفاف بود که … ولش کنید . یادآوریش فقط اعصابمو خورد می کنه .

 خلاصه بعد از مشورت با همسرجان تصمیم گرفتیم که بریم کشتی آکواریوم . هماهنگ کردیم و فهمیدیم که ساعت ۱۱ حرکت می کنه . کشتی مزبور فی الواقع در ابعاد یک لنج ماهیگیریه ! طول و عرضش شاید به زحمت ۱۵ متر در ۵ متر باشه . طبقه پایین یک سالن کوچکه که کاملا زیر آب قرار داره و پنجره هایی در دوطرف داره که شما به راحتی کف دریا و ماهی ها رو می بینید . یک راهنمای جنوبی هم داشت که نوع ماهی ها و مرجان های کف دریا رو با چاشنی خنده و طنز برامون توضیح می داد . ما نمی دونستیم به تیکه های این بخندیم یا ماهیها رو نگاه کنیم ! جوان خوش مشرب و خونگرمی بود مثل تمام جنوبی هایی که دیدیم …

برنامه کشتی ساعت ۱۲ تمام شد و بعد هم رفتیم کنار اسکله و دوباره پسرک پرید تو آب . من هم طبق معمول لوازم یدکی برداشته بودم و خیالم راحت بود . حدود ۱ ساعتی شنا و در واقع آب بازی کرد و بعد دوش گرفت و لباس پوشاندمش و رفتیم برای ناهار . ناهار رفتیم خانه اسپاگتی طبقه پایین هتل پارمیس . موسیقی زنده داشت اما عیبش این بود که کلا توی سالن ۳ خانواده بودیم و هیچ صفایی نداشت . غذا هم مرغ سوخاری سفارش دادیم و ساندویچ برای پسرک و من هم اسپاگتی , که کاملا نپخته بود و من اصلا خوشم نیومد . کیفیت سوخاری و ساندویچ خوب بود اما مقدارش کم بود و قیمتش خیلی زیاد بود . برای همچین غذایی ما ۴۷ تومن پرداخت کردیم که به نظرم غیر منصفانه بود . من اصلا این رستوران رو توصیه نمی کنم .

بعد از ظهر هم برنامه گشت دور جزیره داشتیم از ساعت ۵/۳ تا ۵/۵ . دیدار از شهر باستانی حریره که ما تعدادی خانه گلی مخروبه دیدیم که خوب زیاد جالب نبود . بعد هم رفتیم درخت انجیر معابد جزیره رو دیدیم که می گفتند هزار ساله است . این یکی خیلی زیبا بود . قطر تنه این درخت حدود ۶ متر بود و مردم براش تقدس قائل بودند . یه عالمه عکس انداختیم و بعد هم سوار سرویس شدیم و اقای راننده ما رو برد کنار یک ساحل مرجانی بسیار زیبا . مرجان ها به صورت تکه سنگهای بزرگ بودن و ما کاملا از روی ارتفاع دریا رو می دیدیم . آب مثل اشک چشم زلال بود و انبوه ماهی های رنگارنگ بدون هیچ ترسی نزدیکمون می شدن .

کمی اونجا بودیم و بعد رهسپار شدیم برای دیدن غروب زیبای کیش و ایضا کشتی یونانی . غروب رو از دست دادیم چون همسفران گرامی انقدر معطل کردن که به موقع نرسیدیم . فلسفه این کشتی یونانی رو هم آخر نفهمیدیم . آقاجان یک کشتی تجاری ۶۰ سال پیش توی این ساحل به گل میشینه و دیگه نمی تونن درش بیارن . بعد از ۱۰ روز وقتی می خواستن کشتی رو ترک کنند نامردا آتیشش می زنن و بعد میرن . حالا من نمی دونم چرا این شده نماد کیش . یک کشتی سوخته که قسمت عقبی اش هم توسط آب دریا خورده شده و در حال فروریختنه … به نظرم نماد خود باختگی تاریخی ایرانیها مقابل تمام چیزهای فرنگیه .

برای شب هم بلیط رستوران دیدنیها رو از غرفه گردشگری هتل گرفته بودیم . برنامه رستوران ساعت ۱۰ شروع می شد و ما تقریبا ۴ ساعت بیکار بودیم . رفتیم پاساژ پردیس ۱ و ۲ . کلی برای همسرجان خرید کردیم . ۲ جفت کفش و ۱ جفت بوت کلارک که ۶۰% آف داشت . ایضا ۲ تا جلیقه بافت و ۲ تا پلیور اسکاچ و ۴ تا پیراهن زمستانی مارکهای مختلف . ۳ تا هم کمربند خرید . کلا این سفر به نام ما بود و به کام ایشون ! البته من برای خونه خرید کردم . مدتی بود که می خواستم جاروبرقی دلونگی بگیرم و همینطور اتفاقی رفتم فروشگاه دلونگی . دیدم قیمتها نسبت به تهران ۲۰- ۳۰ درصد ارزونتره و همون مارکی که من می خواستم هم بود . یک جارو خریدم به اضافه یک رنده برقی مارک فلر که جمعا حدود ۱۰۰ تومن از تهران ارزونتر بود به اضافه اینکه یک بخاری برقی آاگ هم هدیه روش بود ! ۲ تا ظرف سوفله خوری و یه سشوار چرخشی هم گرفتم . ( خود باختگی رو حال کردید جان من ؟!  )

ساعت ۹ رفتیم هتل و خریدها رو گذاشتیم و تاکسی گرفتیم برای رستوران . بهترین برنامه سفرمون شاید این رستوران بود . کیفیت غذا نسبتا خوب بود و برنامه موسیقی در حد عالی بود . نوازنده های بسیار ماهر و چیره دست با ۳ تا خواننده در سبکهای مختلف . انقدر اینها هنرمند بودند که انگشت به دهان مانده بودیم . برنامه بسیار شاد بود و خیلی خیلی خوش گذشت . نوازنده ویولون بسیار استاد بود و یک نفر هم آمد برایمان تکنوازی تمپو کرد که از شدت هیجان یادمان می رفت نفس بکشیم ! به هیچ عنوان حرکت دستش قابل تشخیص نبود انقدر که ماهرانه و به سرعت می زد . دف نواز ماهری هم داشت و ایضا گیتاریست هنرمندی . یعنی من توی این سفر فهمیدم که ما چقدر هنرمند گمنام تو این مملکت داریم که شاید در طول عمرمون اسمشون رو هم هیچوقت نشنویم .

از میزان هزینه اش هم اگه بخواهید بدونید با توجه به برنامه عالی موسیقی بیش از حد منصفانه بود .

 روز آخر رو هم گذاشتیم جهت خرید و پاساژگردی . صبح صبحانه رو خوردیم و کمی رفتیم کنار ساحل و پسرک دوباره تنی به آب زد . بعد آمدیم اتاقمون رو تحویل دادیم و وسایل رو سپردیم انبار هتل . حدود ۱ رفتیم مرکز تجاری کیش . البته تمام پاساژها از ساعت ۱ تا ۵ تعطیلند و درهای ورودی شون بسته میشه . اما به کسانی که توی مرکز خرید هستند کاری ندارن و فروشگاهها هم اکثرا بازن . برای مادر همسرم و مادر خودم قبلا خرید کرده بودم . از اونجا هم برای پدر و برادر و همسر خواهرم خرید کردم و ایضا برای پسرک . ساعت ۳ هم برای نهار رفتیم ایرانویچ که بسیار عالی بود و قیمت هم نسبتا معقول بود . ساعت ۶ هم رفتم پاساژ پانیذ که فندق عزیزم آدرس یک فروشگاه خوب زنانه رو در این مرکز بهم داده بود . برای خودم ۲ تا بلوز مجلسی شیک گرفتم و ایضا برای خواهرم و یکی دیگه هم برای مادرم . دوباره رفتیم کنار ساحل و کمی آرامش ذخیره کردیم و برای شام هم رفتیم رستوران کوه نور .

محیطش بسیار زیبا بود و نوازندگی پیانو داشت که خیلی خیلی زیبا بود . هزینه تقریبا مثل رستوران دیدنیها بود و کیفیت غذا از انجا بهتر بود . اما خوب موسیقی اش به پای دیدنیها نمی رسید . تا ساعت ۱۲ توی رستوران بودیم و بعد رفتیم هتل خودمون وسایلمون رو گرفتیم و حرکت کردیم به طرف فرودگاه . پرواز هم فقط ۱۵ دقیقه تاخیر داشت و ما ساعت ۳ صبح دوشنبه تهران بودیم .

دوشنبه رو تا ظهر خوابیدیم و برای ناهار مادر عزیز مهربانم دعوتمون کرد اونجا که بعد از ۴ روز غذای خونگی بخوریم . به خاطر مناسبت عید باید می رفتیم منزل پدرم و مادرم هم چون دختر خودشو خوب می شناسه , می دونست که من ناهار درست کن نیستم و بازم از بیرون خواهیم گرفت ! به همین خاطر دعوتمون کرد اونجا و به زحمت برامون خورش درست کرده بود که به یاد قدیم ها خوردیم . یاد ندارم در ۱۱ سالی که از ازدواجم می گذره هیچ عیدی رو خونه مونده باشیم . مادرم همیشه دعوتمون می کرد و سفره مفصلی می چید . برای همین گفتم به یاد قدیم ها افتادم …

فعلا برین ادامه مطلب عکس های مرتبط رو ببینین …

__________________________________________________________________

اینها عکسهای روز شنبه است :

این عکس رو از عرشه کشتی آکواریوم گرفتم

از پنجره های کابین زیرین آکواریوم همچین منظره ای می بینین

پسرکم در حال آب بازی !

 

درخت انجیر معابد هزارساله کیش

کشتی سوخته یونانی !

این عکس رو از ارتفاع ۵-۴ متری گرفتم . آب مثل اشک چشم زلال بود …

خوب چند تا نکته رو می خوام براتون جمع بندی کنم :
‌( کلا من تا این سفر رو تو حلقتون فرو نکنم ولتون نمی کنم !  )

۱- سعی کنید از تور برنامه هتل با ناهار رو بگیرید . ناهار توی کیش خیلی سرگردون میشین . رستوران های خوب ظهرها یا تعطیلند یا کاملا سوت و کورن و مجبورین همش فست فود بخورین .

۲- برای هر روز فقط یک برنامه گردشی برای خودتون بذارین . به همین خاطر بهتره که حداقل ۴ روزه برین کیش تا خسته نشین . بقیه روزتون رو بذارین برای لذت بردن از دریا و ساحل تمیز و احیانا خرید .

۳- شام ها رو حتما برین رستوران هایی که موسیقی زنده دارن . من شخصا دیدنیها و پایاب و کوه نور و نهنگ سفید رو پیشنهاد می کنم . دوتای جدیدی که اسم بردم تجربه سفر قبلی منه . کلی روحیه تون رفرش میشه و انرژی میگیرین . هرچند ممکنه هزینه اش کمی زیاد باشه , اما بهتون قول میدم می ارزه .

۴- اگر جنس خوب می خواهید وقتتون رو تلف نکنین . بازارهای کیش پر شده از اجناس ارزون قیمت و بی کیفیت چینی . غیر از مرکز تجاری که فروشگاههای برند زیادی داره پردیس ۱ و ۲ و چند تا فروشگاه توی پانیذ هم خوبه .

۵- لوازم برقی کوچیک رو اگه واقعا احتیاج دارین تو کیش بخرین . قیمتها نسبت به تهران ۲۰- ۳۰ درصد ارزونتره .

۶- شکلات بخرین !!! انواع و اقسام شکلاتهای خارجی با قیمتهای خیلی خوب توی کیش فراوونه . من شخصا یک ساک شکلات خریدم . شکلات برای سوغاتی دادن هم خیلی خوبه .

۷- حتما حتما حتما پارک دلفین رو برین . تجربه به یاد موندنی و منحصر به فردیه … همه جای دنیا مثلا آکوا پارک و … فراوونه . ولی دلفیناریوم تو دنیا چند تا بیشتر نیست . کمی بیشتر پول خرج کنین و با دلفین عکس بگیرین . همیشه یادگاری می مونه . توی پارک دلفین به همه عکاسها اجازه بدین ازتون عکس بگیرن . مجبور نیستین همه رو سفارش بدین . در پایان کار عکسهای شما رو روی بشقاب و غیره چاپ کرده اند و اگر بخواهید اونا رو می خرین . اگر هم نخواستین که کناری میره تا دوباره روش عکس چاپ بشه . به علاوه اگر فقط ۲ عکس رو ازشون بخرین همه عکسهای دیگه تون رو هم روی یک سی دی می ریزن و به هتلتون ارسال می کنند .

۸- خودتون را معطل سرویس های ترانسفر رایگان رستوران ها نکنید . غیر از تور گشت جزیره که به صرفه است با سرویس برین , برای بقیه رفت و آمد هاتون تاکسی بگیرین . سرویس تاکسی در کیش خیلی مرتب و به صرفه است . یک ماشین دربست برای هر کورس فقط ۲۰۰۰ تومن می گیره . همسرجان می گفت فکر کنم اینا به جای بنزین آب می سوزونند !

۹- هرجایی که امکانش هست پولی بپردازین و یادگاری داشته باشین , حتما اینکار رو بکنید . یادگاری ها به خصوص عکسها همیشه براتون می مونن ولی هرگز یادتون نمیاد که چقدر پول براش دادین .

این هم لیست خریدهای من از کیشه که از همه شون راضی ام :

خودم : دو تا عینک آفتابی زمستانی با قاب سفید و صورتی صدفی ! ۲ تا بلوز مجلسی شیک . یکی ابریشم صورتی و یکی هم یه بلوز گوچی مشکی سفید + یک صندل کیتو که حراج بود .

همسرجان : عرض کردم ! ۲ جفت کفش و یک بوت و ۲ تا ژیله بافت و ۲ تا پلیور و ۴ تا پیراهن زمستانی . یک چاقوی شکار و یک عینک آفتابی + ۳ عدد کمربند .

پسرک : یک پلیور بافت و یک لباس بتمن ! یک شلوار کتان بهاره و ۲ تا تیشرت آستین کوتاه تامی که حراج بود + ۳ تا اسباب بازی اریجینال و یک کیف چرخدار بن تن !

خانه : جاروبرقی +رنده برقی + ظرف سوفله خوری + چند بسته دستمال رنگارنگ آشپزخانه ( من بیماری دستمال رنگی آشپزخونه دارم !) مقادیر معتنابهی شکلات و پودر کاپوچینو و هات چاکلت !

مادرم : یک بلوز مجلسی شیک و یک بلوز شیکتر ! یک صندل کیتو

پدرم : یک بافت سبک تامی

برادرم : یک تیشرت زمستانی ماوی و یک کمربند و چند بسته شکلات

خواهرم : یک بلوز مجلسی  + صندل کیتو + یک پیراهن حاملگی و چند بسته شکلات

همسر خواهرم : یک تیشرت زمستانی ماوی

مادر همسرم : یک بلوز مجلسی نه چندان شیک که البته از حراجی خریدم ! یک کیف معمولی ( نکنه توقع داشتید مارک بیارم براش ؟!)

تعدادی هم لباس و سوغاتی دیگر برای کارمند همسرجان و خانمش و بچه هاش .

به نقل از: خوشبختی زیر پوست من