ویتنام (هانوی)-۲۰۱۱

با اولین تجربه پرواز شرکت جت استار از سایگون ۱۱۴۰ کیلومتر به سمت شمال پرواز کردیم تا به هانوی برسیم. پایتخت کشوری که شعار ملی اش استقلال، آزادی و شادی است…

با اینکه سایگون از نظر تعداد جمعیت و به لحاظ تجارت و اقتصاد رتبه اول را دارد اما، هانوی چه در زمان حکومت سلسله نگویِن، چه در دوره ی استعمار فرانسه، چه در زمان جدایی ویتنام شمالی یا حالا پایتخت ۱۰۰۰ ساله و مهم ترین منطقه سیاسی ویتنام محسوب می شود.

اتوبوس خط ۱۷ به محله قدیمی می رود و برای طی مسیر ۳۵ کیلومتری فرودگاه تا شهر برای هر نفر ۵۰۰۰ دونگ هزینه دارد. در حالی که جنوب ویتنام دو فصل خشک و بارانی دارد، شمال دارای دو فصل تابستان و زمستان است. از گرمای سایگون و خنکای کولرهایش به هوای سرد هانوی قدم گذاشتیم و به محض ورود به هتل، بخاری برقی اتاق را روشن کردیم…

باید برای ۳ روز حضورمان در هانوی برنامه ریزی می کردیم و برای رفتن به لائوس آماده می شدیم. آن موقع ویزای لائوس را لب مرز هم صادر می کردند اما چون مسیر زمینی بسیار طولانی بود تصمیم گرفتیم قبل از راهی شدن و بدون ریسک، تکلیف ویزا را مشخص کنیم. در ویتنام خدمات هتل بسیار گسترده تر از دیگر کشورهای جنوب شرق آسیاست. با علم به این موضوع از پذیرش هتل هزینه اخذ ویزای لائوس را جویا شدیم. برای هر نفر ۵۵ دلار! با احتساب هزینه ۳۰ دلاری ویزا تصمیم گرفتیم ۵۰ دلار صرفه جویی کرده و خودمان ویزا بگیریم. لیست تورهای تفریحی را نگاه کرده و برای ۲ روز بعدی هم تور رزرو کردیم.

صبح بعد از صبحانه، مستقیم به سفارت لائوس رفتیم. خلوت بود و کارمند خوشرویی پذیرایمان شد. مدارک را گرفت و گفت فردا بیایید؛ وقتی توضیح دادیم که فردا عازم خلیج هالونگ هستیم، گفت هزینه ویزای فوری ۳۵ دلار است. ۷۰ دلار پرداخت کردیم و قرار شد ساعت ۳ پاسپورت هایمان را تحویل بگیریم.

اولین و مهم ترین سایت تاریخی هانوی، Temple of Literature است. این معبد به کنفسیوس، خردمندان و دانشمندان تقدیم شده و در زمانهای قدیم، میزبان آکادمی سلطنتی بوده است که قدیمی ترین دانشگاه ویتنام محسوب می شود و حدود ۹۵۰ سال قدمت دارد و تا سال ۱۷۷۹ هم فعال بوده است.

بچه های یک اردو و یک خوش آمد گویی تمام عیار… به حضور گردشگر عادت دارند و عاشق ایجاد ارتباطند و سلام های مدامی بر لب دارند و چشم انتظار پاسخی مهربانند…

ورودی معبد ادبیات

حیاط دوم – ظاهرا مسیر وسط برای تردد شاه تعبیه شده، مسیر سمت راست برای نظامیان و مسیر سمت چپ برای مدیران.

حیاط سوم – تصویر این قسمت روی اسکناس های ۱۰۰,۰۰۰ دونگی حک شده است.

باران شسته بودشان…

روی لوح لاک پشتها که نماد دانایی هستند، اسامی فارغ التحصیلان آکادمی سلطنتی حک شده.

رسم الخط قدیم زبان ویتنامی، چینی بوده تا زمانی که فرانسوی ها برای سهولت آن را به لاتین تبدیل کرده و برای صداهای خاص آن، اعراب در نظر می گیرند…

محل سوزاندن عود – ورودی معبد

محراب کنفسیوس و شاگردانش

لاک پشت سرامیک با روکش طلا – فکر می کنم همان کیم کو باشد.

نپرسید اینها چیست که خودم هم نمی دانم!

سال نو ویتنامی ها تِت نام دارد. هرسال قبل از سال نو، خطاطان در حیاط جلوی معبد جمع می شوند و آرزوها را خطاطی می کنند. آثار هنری خلق شده را یا هدیه می دهند یا به عنوان تزئین منازل در مناسبت های خاص به کار می برند.

مقصد بعدی، One Pilar Pagoda بود. معبد در سال ۱۰۴۹ و به دستور پادشاه لی تای تو ساخته شده و در سال ۱۹۵۵ بازسازی گشته است. داستان از این قرار است که پادشاه، در خواب ایزد بانو کوان آم را می بیند که روی یک برگ نیلوفر آبی نشسته و پسر بچه ای به او تقدیم می کند. مدتی بعد پادشاه با دختر دهقانی ازدواج می کند و صاحب فرزند پسری می شود. به همین خاطر و برای قدردانی، دستور ساخت این پرستشگاه را می دهد. شکل ظاهری معبد شکوفه نیلوفر آبی را تداعی می کند و با یک ستون سنگی میان یک حوضچه نیلوفر هم قرار گرفته است. معبد یک درخت انجیر هندی دارد که جواهر لعل نهرو در سال ۱۹۵۸ آن را کاشته است.

میدان با دین، مقبره هو شی مین و کاخ او در همان نزدیکی است.

تان لونگ، نام قدیم هانوی است…

هانوی یعنی میان رودان یا همان بین النهرین! این نام را امپراتور نگویِن در سال ۱۸۳۱ به شهر اختصاص داده اما، باید بدانید هانوی از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد محل سکونت بوده است. بقایای یک دژ از ۲۰۰ سال قبل از میلاد، سکونت دائمی مردم را تایید می کند. وقتی داشتم در مورد اسامی قبلی هانوی تحقیق می کردم، سرگیجه گرفتم از خودخواهی فرمانروایانی که بنا به سلیقه شخصی، نام شهر را بارها و بارها تغییر داده اند! همین قدر بگویم که تان لونگ یعنی اژدهای برخاسته… پادشاه لی تای تو، اولین فرمانروای سلسله لی، در سال ۱۰۱۰ بعد از دیدن یک اژدها که از رود سرخ برخاست، پایتخت کشور را از دای ویت به دژ دای لا منتقل کرد و آن را تان لونگ نامید…

آرامگاه هو شی مین

تعویض گارد احترام

بعد از ساعت ۱۱ رسیدیم و درها بسته بود. جسد مومیایی شده وی در یک محفظه شیشه ای در معرض دید عموم قرار گرفته… آرامگاهش در مکانی است که وی در تاریخ ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ بیانیه استقلال ویتنام را قرائت کرد و خود را رئیس جمهور خواند.

کاخ ریاست جمهوری – در دوران استعمار مقر ژنرال های فرانسوی بوده است.

اینجا خانه هو شی مین است. از سال ۱۹۵۸ تا زمان مرگ، به مدت ۱۱ سال اینجا می زیست… کمال سادگی در اوج قدرت…

محوطه بسیار دلنشینی داشت؛ ولی از آنجایی که تا ساعت ۲ تعطیل بود، بعد از یک گشت مختصر سریع به سمت سفارت راه افتادیم. ویزای لائوس را گرفتیم و برگشتیم به محله قدیمی.

Saint Joseph Cathedral

کلیسا بسته بود و فرصت بازدید از دست رفت. داخل کلیسا از روی تصاویر بسیار زیباست… ظاهرش خوشایند نیست و سوخته به نظر می رسد. هرچه گشتم که در منبع معتبری دلیلش را بیابم، نتوانستم.

میدان کنار دریاچه – عکس نمای کلی دریاچه را از کافی شاپ دوست داشتنی طبقه چهارم ساختمان روبرو گرفته بودم… شبهای شنبه و یکشنبه همین حوالی بازارچه های خیابانی تشکیل می شود که صنایع دستی و زیورآلات زیبایی را با قیمت های بسیار مناسب در معرض فروش قرار می دهند.

برای کسانی که قصد دیدن هانوی را دارند ۲ نکته را بگویم: در خیابان های اطراف دریاچه مراکز خدمات توریستی زیادی وجود دارند و گاهی قیمت تورهای پیشنهادی شان از قیمت هتل ها پایین تر است. نکته بعدی تعداد بسیار زیاد فروشگاه های کوله پشتی است. خواه ناخواه با دیدن تجمع گردشگران اروپایی متوجه موضوع خواهید شد اما، باید بدانید ویتنام بهشت خرید کفش و کوله پشتی است. مارک های معروف کوله پشتی مثل دیوتر و نورث فیس در ویتنام کارخانه دارند و قیمت هایشان باور نکردنی است. آن موقع کوله پشتی رضا در ایران ۲۵۰ دلار قیمت داشت و همان کوله نزدیک دریاچه با قیمتی حدود ۳۰ دلار فروخته می شد!

فروشگاه های صنایع دستی

طرح لوسترها و آباژورهای ویتنامی را خیلی دوست داشتم… رد پای فرهنگشان در طرح ها پیدا بود.

این ۶ دختر پر شر و شور، از شهر دیگری آمده بودند هانوی را ببینند. خدا می داند تک تک یا دو به دو، چند تا عکس با رضا گرفتند و چقدر خندیدند… ویتنامی ها هم مانند کره ای ها خیلی دوست دارند در عکسها از علامت V استفاده کنند. بلندی موهای آن دختری که وسط نشسته تا پایین زانوهایش می رسید و از همه شان بیشتر شیطنت می کرد.

دوچرخه سوار گل فروش!

 

اگر برای درک جریان زندگی در هر شهر یا روستایی باید زد به دل بازارهای محلی یا کوچه پس کوچه های آن، هرگز برای شناختن هانوی چنین نکنید… کافیست از روی نقشه، محله قدیمی را بیابید و پیاده یا سواره، مستقیم بروید برای دیدن دریاچه… هوان کی یِم لیک، قلب یک شهر ۱۰۰۰ ساله است. نقطه کانونی زندگی مردم و از دید من سرزنده ترین، باصفاترین و دل انگیزترین دریاچه ی دنیاست.

بیایید به کمک تصاویر، دور تا دور دریاچه را بگردیم و از نور صبح، تابش آفتاب، سایه ابر، بارش باران… تا شب دریاچه و احوال مردم شهر را با هم تماشا کنیم…

دریاچه طولی حدود ۶۰۰ متر و عرضی برابر ۲۰۰ متر دارد و در عمیق ترین نقاط دارای ۲ متر ارتفاع است. بسته به اینکه چقدر وقت برای دیدن جزئیات بگذارید یکی دو ساعتی طول می کشد تا دور دریاچه را با پای پیاده طی کنید. رنگ سبز آب همانقدر زیباست که درخت های خاص دور دریاچه؛ فضای عاشقانه محیط، حال و هوای پاریس را در ذهن تداعی می کند.

آن پل قرمز زیبا، هوک نام دارد و به جزیره جید منتهی می شود…

نمای بارانی دریاچه از میان نرده های پل

معبد نگوک سون (کوه جید) را برای فلاسفه آیین کنفسیوس و پیروان تائوئیسم ساخته اند. این معبد را در سال ۱۸۶۵ ساخته و به تران هونگ دائو تقدیم کرده اند، فرمانده قهرمانی که جلوی تهاجم ارتش ۳۰۰,۰۰۰ نفری کوبلای خان مغول را گرفت.

لاک پشت کیم کو (خدای طلایی) در حال حمل شمشیر بازگردانده شده

برای درک داستان، باید وجه تسمیه دریاچه را بدانید. هوان کی یِم یعنی شمشیر بازگردانده شده…

افسانه ها چنین حکایت می کنند که پادشاه لی تای تونگ، فرمانروای فاتح، بعد از شکست سلسله چینیِ مینگ و تضمین استقلال ویتنام، بر روی دریاچه قایق سواری می کرده که ناگهان یک لاک پشت بسیار بزرگ را مشاهده می کند. پادشاه شمشیر ارزشمندش را از غلاف بیرون می کشد و داخل آب می کند که لاک پشت، به سرعت شمشیر را می گیرد و ناپدید می شود. می گویند هر چه جستجو کردند نه لاک پشتی یافتند و نه شمشیری… در نهایت پادشاه به این نتیجه می رسد که شمشیر هدیه ای از جانب خدایان بوده که به طور امانت برای حراست از کشور در اختیار او قرار داده شده و حالا بازگردانده شده تا شاید در زمان لازم دوباره به کار گرفته شود…

درخت های زیبای جزیره با ریشه های عجیب چشم انداز فوق العاده ای از دریاچه ایجاد می کنند…

خیال انگیز… اگر این ریشه ها سخن می گفتند…

داخل معبد، یک نیم تنه بزرگ برنزی، محراب و مجسمه های دیگر خدایان وجود دارد.

داخل حیاط هم گلهای زیبا چشم را نوازش می دهند.

در حال مراقبه بود و چه مراقبه ای… در تمام مدتی که از زوایای مختلف از او عکس می گرفتیم، حضورمان را احساس نکرد.

برج لاک پشت – افسانه ها می گویند یک مرد ثروتمند این معبد را برای پرستش لاک پشت، خدای دریاچه بنا کرده است.

مگر درخت هم شاعر می شود؟!

دایره های فلزی را می بینید؟ یک تزئین ساده و خلاقانه برای درختان که در شب جلوه خیره کننده ای دارند.

دلم میان پیچ و تاب شاخه ها و طنازی بی حدشان جا مانده…

این ساعت هم در کنار دریاچه قرار دارد.

کمی هم تصویر شب دریاچه را بچشید:

اگر کافی نیست پانورامایش را اینجا تماشا کنید.

شب که می شود، خانم ها و آقایان خوش ذوق می آیند تا با یک موسیقی ملایم با هم برقصند… چند نفر هم هستند که تعلیم رقص می دهند… فقط با دیدن چند حرکت ساده حس خوبشان به شما منتقل می شود… زیر باران قدم می زدیم که برای دیدن رقصشان توقف کردیم… مردم این شهر، در هر قدم غافلگیرتان می کنند… چند پسر جوان از رضا اجازه گرفتند تا با من عکس یادگاری بگیرند… برای رضا هم روز بعد چنین اتفاقی افتاد…

مناظر عاشقانه اطراف دریاچه تمامی ندارند…

۳ زوج در یک قاب

زوج سوم

دریاچه، آتلیه عکاسی شهر است و به خصوص برای زوجهای جوان یک مکان رویایی برای ثبت خاطرات پیوند آسمانی شان… در روزهای عادی هم کم و بیش چنین عکس هایی می توان ثبت کرد اما اگر صبح روز یکشنبه در هانوی باشید و کنار دریاچه، قدم از قدم که بردارید، عروس و داماد ها را مشاهده می کنید که با یک یا چند دست لباس آمده اند عکسهای عروسی شان را بگیرند… لذت بخش است… فقط همین!

نمای کلی دریاچه را مشاهده می کنید؛ که از طبقه بالای یک کافی شاپ گرفته ام. جمعیت داشت آرام آرام پا به داخل کادر می گذاشت… چون باید به هتل بر می گشتیم نتوانستیم همراهی شان کنیم. از کارمند هتل دلیل ازدحام جمعیت را پرسیدیم. توضیح داد سومین و آخرین لاک پشت دریاچه بیمار است و برای نفس کشیدن به روی آب می آید… مردم برای دیدنش جمع می شوند…

آخرین عکس این گزارش هم لبخند شرقی یک مدل حرفه ایست به قاب دوربین یک عکاس حرفه ای. برای تبلیغی عکسبرداری داشتند که شکارشان کردیم…

پی نوشت ۱: معروف ترین غذای ویتنام فو نام دارد. نودل هایی که با گوشت قرمز، مرغ یا سبزیجات سرو می شوند و در عصاره مخصوصی شناورند.

پی نوشت ۲: اگر از مردم ویتنام در مورد مذهبشان سوال کنید اکثر آنها خواهند گفت که بودایی هستند اما، واقعیت این است که بیشتر مردم ویتنام دین سه گانه (Tam Giao) دارند که ترکیبی است از آیین کنفسیوس، تائوئیسم و آیین بودا که با آموزه های چینی و آیین قدیمی ویتنامی (Animism) ترکیب شده است.

پی نوشت ۳: نوجوانان ویتنامی یک بازی محلی جالب دارند. حلقه می زنند و با پا یک توپ کوچک بالدار را به هم پاس می دهند.

پی نوشت ۴: نام لباس سنتی بانوان ویتنام Ao dai است. اگر تصاویرش را گوگل کنید، چشمانتان با رنگ های متنوع نوازش داده می شوند.

نویسنده: فرشته